domstat.net

Website loading time

during the test: 0.6 s

cable connection (average): 0.96 s

DSL connection (average): 1.32 s

modem (average): 20.36 s

HTTP headers

HTTP/1.1 200 OK

Connection: close

Date: Sun, 16 Oct 2011 01:09:29 GMT

Server: Microsoft-IIS/6.0

X-Powered-By: PleskWin

MicrosoftOfficeWebServer: 5.0_Pub

X-Powered-By: ASP.NET

X-Powered-By: PHP/5.2.5

Set-Cookie: PHPSESSID=09dcae64506c8444c9adf8b53246730a; path=/

Expires: Thu, 19 Nov 1981 08:52:00 GMT

Cache-Control: no-store, no-cache, must-revalidate, post-check=0, pre-check=0

Pragma: no-cache

Set-Cookie: number=15

Set-Cookie: type=DESC

Content-type: text/html

Information about DNS servers

Received from the first DNS server

Request to the server "eus-poem.com"
You used the following DNS server:
DNS Name: ns4.webhostira.com
DNS Server Address: 206.223.176.142#53
DNS server aliases:

HEADER opcode: REQUEST, status: NOERROR, id: 42472
flag: qr aa rd REQUEST: 1, ANSWER: 7, AUTHORITY: 0, ADDITIONAL: 3

REQUEST SECTION:
eus-poem.com. IN ANY

ANSWER SECTION:
eus-poem.com. 86400 IN MX 50 mail.eus-poem.com.
eus-poem.com. 86400 IN MX 10 hostmail.phb02.webhostira.com.
eus-poem.com. 86400 IN NS ns4.webhostira.com.
eus-poem.com. 86400 IN NS ns3.webhostira.com.
eus-poem.com. 86400 IN TXT "v=spf1 +all"
eus-poem.com. 86400 IN SOA ns3.webhostira.com. youshamandanipoor.yahoo.com. 1316325902 10800 3600 604800 10800
eus-poem.com. 86400 IN A 206.223.176.147

SECTION NOTES:
mail.eus-poem.com. 86400 IN A 206.223.176.147
ns3.webhostira.com. 82127 IN A 206.223.176.141
ns4.webhostira.com. 82127 IN A 206.223.176.142

Received 277 bytes from address 206.223.176.142#53 in 20 ms

Received from the second DNS server

Request to the server "eus-poem.com"
You used the following DNS server:
DNS Name: ns3.webhostira.com
DNS Server Address: 206.223.176.141#53
DNS server aliases:

HEADER opcode: REQUEST, status: NOERROR, id: 37086
flag: qr aa rd REQUEST: 1, ANSWER: 7, AUTHORITY: 0, ADDITIONAL: 3

REQUEST SECTION:
eus-poem.com. IN ANY

ANSWER SECTION:
eus-poem.com. 86400 IN MX 10 hostmail.phb02.webhostira.com.
eus-poem.com. 86400 IN MX 50 mail.eus-poem.com.
eus-poem.com. 86400 IN NS ns3.webhostira.com.
eus-poem.com. 86400 IN NS ns4.webhostira.com.
eus-poem.com. 86400 IN TXT "v=spf1 +all"
eus-poem.com. 86400 IN SOA ns3.webhostira.com. youshamandanipoor.yahoo.com. 1316325902 10800 3600 604800 10800
eus-poem.com. 86400 IN A 206.223.176.147

SECTION NOTES:
mail.eus-poem.com. 86400 IN A 206.223.176.147
ns3.webhostira.com. 82127 IN A 206.223.176.141
ns4.webhostira.com. 82127 IN A 206.223.176.142

Received 277 bytes from address 206.223.176.141#53 in 19 ms

Subdomains (the first 50)

Typos (misspells)

Location

IP: 206.223.176.147

continent: NA, country: Canada (CAN), city: Toronto

Website value

rank in the traffic statistics:

There is not enough data to estimate website value.

Basic information

website build using CSS

code weight: 138.34 KB

text per all code ratio: 24 %

title: اشعار یارباش

description: [sitedescription]

keywords:

encoding: utf-8

language: fa

Website code analysis

one word phrases repeated minimum three times

two word phrases repeated minimum three times

three word phrases repeated minimum three times

B tags

(اطلاعات بيشتر)

كاربر مهمان

اشعار سایت

اشعار یارباش ( 14 ) اشعار دلارام ( 10 ) عکس های عشقولانه

با متن ( 1 ) بدون متن ( 2 ) مطالب متفرقه یارباش

نبینی از دستت رفته ( 1 ) متفرقه

دختر:آروم تر من ميترسم

پسر:نه داره خوش ميگذره

دختر:اصلا هم خوش نميگذره تو رو خدا خواهش ميکنم خيلي وحشتناکه

پسر:پس بگو دوستم داري

دختر :باشه باشه دوست دارم حالا خواهش ميکنم آروم تر

پسر:حالا محکم بغلم کن(دختر بغلش کرد

)

پسر:ميتوني کلاه ايمني منو برداري بذاري سرت؟اذيتم ميکنه

و

.....

روزنامه هاي روز بعد: موتور سيکلتي با سرعت 120 کيلومتر بر ساعت به ساختماني اثابت کرد

موتور سيکلت دو نفر سرنشين داشت اما تنها يکي نجات يافت حقيقت اين بود که اول سر پ

اييني پسر که سوار موتور سيکلت بود متوجه شد ترمز بريده اما نخواست دختر بفهمه در عوض

خواست يکبار ديگه از دختر بشنوه که دوستش داره(براي اخرين بار

دیگه تمومه...

نشسته

بودم رو نیم‌کتِ پارک، کلاغ‌ها را می‌شمردم تا بیاید.

سنگ

می‌انداختم بهشان. می‌پریدند، دورتر می‌نشستند. کمی بعد دوباره برمی‌گشتند، جلوم رژه می‌رفتند. ساعت از

وقتِ قرار

گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی‌ شدم. شاخه‌گلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت می‌پژمرد.طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سرِ کلاغ‌ها.گل را هم انداختم زمین، پاسارَش کردم. گَند زدم بهش. گل‌برگ‌هاش کَنده،

پخش

، لهیده شد. بعد، یقه‌ی

پالتوم

را دادم بالا، دست‌هام را کردم تو جیب‌هاش، راهم را کشیدم رفتم. نرسیده به درِ

پارک

، صِداش از پشتِ سر آمد.صدای تندِ قدم‌هاش و

صِدای

نَفَس نَفَس‌هاش هم.

برنگشتم

به‌ رووش. حتی برای دعوا، مُرافعه، قهر. از در خارج م. خیابان را به دو گذشتم. هنوز داشت پُشتم می‌آمد. صدا پاشنه‌ی

چکمه‌هاش

را می‌شنیدم. می‌دوید

صِدام

می‌کرد.آن‌طرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین. هنوز پُشتَ‌م بِش بود. کلید انداختَ‌م در را باز کنم، بنشینم، بروم. برای همیشه. باز کرده نکرده، صدای بووق – ترمزی شدید و فریاد – ناله‌ای کوتاه ریخت تو گوش‌هام – تو جانم.تندی برگشتم. دیدمش. پخشِ

خیابان

شده بود. به‌روو افتاده بود جلو ماشینی که بِش زده بود و راننده‌ش هم داشت توو سرِ خودش می‌زد.

سرش

خورده بود روو آسفالت،

پُکیده

بود و خون، راه کشیده بود می‌رفت سمتِ جوویِ کنارِ خیابان.ترس‌خورده – هول دویدم طرفش. بالا سرش ایستادم.مبهوت.گیج.مَنگ.هاج و واج نِگاش کردم.توو دستِ چپش بسته‌ی کوچکی بود. کادو پیچ. محکم چسبیده بودش. نِگام رفت ماند روو آستینِ مانتوش که بالا شده، ساعتَ‌ش پیدا بود. چهار و پنج دقیقه. نگام برگشت ساعتِ خودم را سُکید.چهار و چهل و پنج دقیقه!گیجْ – درب و داغانْ نِگا ساعتِ راننده‌ی بخت برگشته کردم. عدلْ چهار و پنج دقیقه بود!!

گفتی و گفتم

دلداده اش را

بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام

« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »

« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی . . .»

دوستان خوبم :

هستند کسانی که  فقط به آن اندازه که به شما احتیاج دارند

به شما احترام میگذارند ، و چه سخت است . . .

باخت زندگی ، باخت عشق . . .

به خاطر . . . ؟

دوستان من زندگی بازی اسم هر چیزی نزارین عشق و به واسطه اون زندگیتونو ببازین

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

1

2

3

»»

اطلاعات سايت:

كاربران:

مهر۱۳۹۰

۲۴

نام

نام كاربري

این سایت

U tags

I tags

images

headers

H1

داستان بسیار زیبا و خواندنی

” نهایت ابراز عشق ” حتما بخوانید

” ارزش عشق ”

H2

H3

H4

H5

H6

internal links

external links